Sundown
Original US Airdate: 2 March 2010
خلاصه این قسمت:
برخلاف حدسی که زده بودیم این قسمت درباره سعید بود نه سان.
سال ۲۰۰۷، جزیره: سعید به اتاق مرد ژاپنی (دوگن) میرود و از او درمورد شکنجههایی که او را دادند و اینکه میخواستند او را بکشند میپرسد. بین سعید و مرد ژاپنی درگیری بهوجود میآید و در آخر دوگن به سعید میگوید که آنجا را ترک کند و دیگر باز نگردد. سعید وسایل خود را جمع میکند که مایلز به او میگوید او دو ساعت مرده بوده و آدمهای معبد او را زنده نکردهاند. در همین وقت کلیر از طرف مردی که خود را بهصورت جان لاک درآورده وارد معبد میشود و به آنها میگوید که آن مرد میخواهد آنها را ببیند. دوگن، کلیر را در چالهای حبس میکند و از سعید میخواهد که به دیدن مرد برود و پیش از آنکه او شروع به صحبت بکند با خنجری او را بکشد. سعید همینکار را میکند ولی آن مرد نمیمیرد و به سعید میگوید که دوگن میدانسته که او نمیمیرد و برای دومین بار قصدش کشتن سعید بود است. سعید با پیغام مرد به معبد میرود و به آنها میگوید که تا غروب فرصت دارند که به مرد بپیوندد در غیر اینصورت کشته میشوند. سپس به درون معبد میرود و دوگن و دستیارش را با بیرحمی میکشد. غروب دود سیاه همه آنهایی که در معبد باقی مانده بودند را میکشد.
سال ۲۰۰۴ (LAX): سعید از استرالیا به لوسآنجلس میآید و زنگ خانهای را میزند. کسی که در را باز میکند کسی نیست جز نادیا. اما نادیا دو فرزند دارد و همسرش برادر سعید، عمر است ! نیمهشب عمر به سعید میگوید که از کسانی پول قرض کرده ولی آنها راحتش نمیگذارند و از سعید میخواهد که آنها را از بین ببرد. سعید قبول نمیکند اما فردای آن شب عمر، ریهاش سوراخ میشود و او را به بیمارستانی میبرند که جک شپرد در آن است. فردای آنروز وقتی سعید از خانه خارج میشود، دو نفر او را به مکانی میبرند و کیمی که همه او را میشناسیم در آنجا در حالیکه با خونسردی نیمرو درست میکند با سعید در مورد برادرش صحبت میکند اما سعید در یک لحظه او و دونفر محافظش را میکشد و در اتاقی جین را میبیند که دست و پایش را بستهاند و جین همچنان نمیتواند انگلیسی حرف بزند.
حرفهای ما:
- سعید شخصیت منطقی و دوستداشتنی فصلهای گذشته، تبدیل به آدم دیگری شد و مرد سیاهپوش از نقطه ضعف او یعنی دیدن نادیا استفاده کرد و او را مجبور کرد که پیامش را برساند. آیا سعید دوگن و همکارش را به دستور مرد سیاهپوش کشت و یا انتقام خود را از آنها گرفت؟
- در قسمت قبل شخصیت متفاوت کلیر را دیدیم و در این قسمت هم سعید تغییر کرده بود. آیا این نشانه همان چیزی است که دوگن به آن اشاره میکرد؟
- مایلز به سعید گفت که او دوساعت مرده بوده، آیا مایلز صدای روح سعید را شنیده بود؟
- دوگن به سعید گفت که در اوساکو بوده و در اثر یک سانحه رانندگی فرزندش را از دست داده، اما در قسمت قبل دوگن در لوسآنجلس در مدرسهای که پسر جک اجرا داشت جک را ملاقات کرد. در زندگی دیگر، دوگن به آمریکا مهاجرت کرده بود؟
- سعید به مرد سیاهپوش گفت که میخواهد کسی را در بازوانش مرده ببیند و همه ناخودآگاه به نادیا فکر میکنند. اما شانون هم در آغوش سعید جان سپرد!
- چرا جیکوب و مرد سیاهپوش هر دو از یک ترفند برای متقاعد کردن دوگن و سعید استفاده کردند؟
امتیاز ما: ۳ از ۵